برهان
0

هنوز مشخص نشده که سوختن ستمگر در جهنم آن دنیا، چه سودی به حال مردم ستم‌دیدۀ این دنیا دارد.

تصویر پیدا نشد !
بازدید 76

1) این بحث ناشی از عدم‌درک درست از حقیقت دنیا و آخرت است. گویی دنیا و آخرت، تافتۀ جدا بافته هستند. غافل از اینکه دنیا، مزرعۀ آخرت است و این دو به هم متصل و مرتبط هستند. اگر عدالتی اتفاق افتد، حال در دنیا یا آخرت، حق گرفته شده است و مکان تأثیری در عدالت ندارد؛ یعنی عدالت و گرفتن حق در آخرت، آن را ناحق و بی‌ارزش نمی‌کند، کما اینکه پرداخت حق و عدالت در دنیا، شما را از حق پرداخت شده در آخرت معاف می‌کند و دیگر بر ذمۀ شما نیست. لذا به نظر می‌رسد صاحب شبهه، هنوز درک درستی از عدالت ندارد.

2) درک نادرست از حقیقت دنیا و آخرت، فقط در مورد مذکور خلاصه نمی‌شود. بلکه در سؤال واضح است که شخص دنیا را اصل و آخرت را فرع فرض کرده است؛ حال آنکه دقیقاً برعکس بوده و مهم آخرت و دنیا مزرعه‌ای است تمام‌شدنی. لذا شخص در سرای ابدیت حق خویش را کامل و شامل دریافت کرده، اگرچه مقداری از فرع را از دست دهد.

3) نکتۀ دیگر اینکه اگر حقیقت دنیا را درک کرده باشیم، نیک می‌دانیم که دنیا به‌دلایل مختلف گنجایش تحقق عدالت کامل را ندارد. برای مثال شخصی مانند استالین، میلیون‌ها انسان را به کام مرگ فرستاد. حال اگر وی مجازات نیز شود، یک جان بیشتر ندارد، جدا از اینکه کشتن این شخص، روح را به بدن قربانیانش برنمی‌گرداند. بگذریم که بدترین مجرمان تاریخ هم در تاریخ زرین ملحدین ثبت هستند.

4) اگر مجازات، منظور کتک زدن است که تأثیرش در دنیا هرچه باشد، چه مانعی از همان تأثیر در آخرت است و اگر دادن حق مظلوم است که بی‌شک الله قادرتر و عادل‌تر از انسان‌ها و قاضیان دنیا بوده و اصلاً قابل‌مقایسه نیست.

5) به نظر می‌رسد اگر این اشکال را موشکافی کنیم در واقع بیشتر گریبان‌گیر ملحدین است تا اهالی ادیان. یعنی این آقایان که آخرت را قبول ندارند و این همه ظلم و بی‌عدالتی هم در دنیا وجود دارد و بی‌مجازات هم می‌ماند یا مجازات کافی ممکن نیست یا اتفاق نمی‌افتد (مانند مثال مذکور). پاسخ اندیشۀ الحاد چیست؟ خب بالاخره اگر شما ملحد هم باشی قرار نیست سؤال دیگری وجود نداشته باشد! مگر اینکه ترجیح دهیم مثل ملحدین کلاً در دنیای الحاد از خود سؤال نپرسیم و عاقل باشیم!!!

اگر مقایسه کنیم مؤمنان حداقل می‌دانند که بالاخره حق خویش را می‌گیرند اما ملحدین چه پاسخی دارند؟!

6) در سؤال، این‌گونه القا می‌شود که گویی دین تشویق به ظلم‌پذیری کرده، حال آنکه جاهل‌ترین شخص به اسلام نیز می‌داند که اسلام، تشویق به مقابله با بغی و ظلم نموده و آیاتی از سورۀ حجرات، یکی از بارزترین دلایل آن است. لذا شخص باید برای گرفتن حق خویش، با اسباب درست و راه‌های معقول و غیرمخالف با شرع، درصدد احقاق حق خود یا دیگران باشد و اجازۀ ظالم‌پروری ندهد. این وظیفۀ تک‌تک آحاد جامعه است. تا جایی که رسول‌الله n فرمود: برادرت را ظالم باشد یا مظلوم یاری کن. گفتند: مظلوم که مشخص است اما ظالم چگونه؟ فرمودند: او را از ظلم بازدار.

آری یاری ظالم، بازداشتن او از ظلم است. این یاری او در دنیا و حفظش از مجازات‌های احتمالی ناشی از ظلم است. همچنین کمک به جامعه با بهترین راه ممکن و خشکاندن ظلم از منبع و با کمترین هزینه. نیز کمک به برادرت از گرفتار شدن در عذاب اخروی که این بهترین نصرت است. همچنین آیات و احادیث فراوان دیگری که مجال بحث نیست و عاقل را اشارتی کافی است.

7) نکتۀ اخیر اینکه در هیچ فکر و اندیشه‌ای استدلال به جهل، دلیل به حساب نمی‌آید. اما متأسفانه این نوع استدلال در میان ملحدین بسیار رایج بوده و به‌شدت بدان علاقه دارند و مدام عامدانه یا جاهلانه در آن واقع می‌شوند. باید گفت که: عدم علم به چیزی، به‌معنای نبود آن چیز نیست. یعنی اگر ما از حکمت‌ها و فواید مسأله‌ای آگاه نیستیم، بدین معنا نیست که حکمت و فایده‌ای وجود ندارد و نباید جهل خویش را دلیل قرار داده و چنین بگوییم که: چون من حکمت را نمی‌دانم پس حکمتی وجود ندارد.

نظرات کاربران

  •  چنانچه دیدگاهی توهین‌آمیز باشد و متوجه نویسندگان و سایر کاربران باشد، تأیید نخواهد شد.
  •  چنانچه دیدگاه شما جنبۀ تبلیغاتی داشته باشد، تأیید نخواهد شد.
  •  چنانچه از لینک سایر وب‌سایت‌ها یا وب‌سایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید، تأیید نخواهد شد.
  •  چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل یا آیدی تلگرام استفاده کرده باشید، تأیید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی‌ارتباط با موضوع مطرح شود، تأیید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *