متاسفانه کینه و دشمنی و تضاد از جمله نقاط مشترک همه کسانیست که ضد دینند، حال به هر جهت فکریی که تمایل داشته باشند، آیا واقعا این همه نفرت با آن همه ادعای انسان دوستی و آزادی بیان و… تناقض ندارد؟؟!!!
اسلام هیچگاه مانع تدریس یا آموزش زبان یک قوم نشده و نخواهد شد اما بر هر عاقلی نمایان است که در هر کشور نیاز به یک زبان واحد برای بسیاری از امور وجود دارد، اشکال زمانی ایجاد می شود که متولیان امر بخواهند زبانهای دیگر را محو و از وجود پاک کنند و این هیچگاه هدف اسلام نبوده و برای آن تلاش نکرده است، بلکه هر قوم می تواند زبان مادری یا هر زبان دیگری را که دوست دارد یاد بگیرد و با آن بنویسد یا صحبت نماید و اینکه شخصی فارسی را شوم بداند یا دیگری عربی را ملعون بشمارد و سومی انگلیسی را تخریب کند، در واقع نشان از عدم درک درست از دنیا و هستی و فرهنگ ملتهاست. شکی نیست که عربی برای امت اسلام زبانی همگانی و اصلی است زیرا زبان کتاب آسمانی ایشان بوده و سنت نبوی نیز به همین زبان است اما این هیچگاه بهانه ای برای تخریب سایر زبانها نیست و بسیاری از سلاطین عثمانی که ترک زبان بودند با زبان عربی و فارسی نیز آشنایی داشتندو به فارسی شعر میسرودند اما خب وقتی جاهلیت و تعصب در درون ریشه دوانید، هر چیزی به دشمنی می انجامد.
نکته دیگر اینکه عبادتها و اعتقادات از جانب الله مشخص شده و ضابطه و قانون مشخص دارند و در اسلام برخی از شعایر عبادی مانند نماز باید با زبان عربی و بین همه مسلمانان یکسان باشد و حتی اجازه نیست که شخص هرچه دلش خواست به زبان عربی بگوید. اما مواردی دیگر از جمله دعا و… شخص اختیار دارد. جدا از اینکه فاتحه عملی شرعی است یا خیر، زنده نگه داشتن زبان فارسی نه با خواندن فاتحه به زبان فارسی روی می دهد و نه زبان عربی با خواندن فاتحه یا نخواندن آن ریشه کن می شود و این اعتراض بیشتر به دعوای بچه گانه شبیه است.
در ضمن پیش از فردوسی زبان فارسی وجود داشته و پس از آن نیز حاضر بوده و در زمان فردوسی نیز شاعران فارسی زبان بسیاری مانند عنصری و رودکی و فرخی نیز میزیستند و ایجاد ارتباط مستقیم میان شاهنامه ی فارسی و زنده نگاه داشته شدن زبان فارسی نیاز به تامل بیشتری دارد .
نظرات کاربران