بنگلادش: اصلاح سهمیه و سقوط ملیگرایی سکولار
جنبش اصلاحِ سهمیۀ ۲۰۲۴ بنگلادش، یک اعتراض ضد دولتی در بنگلادش است که توسط دانشجویان دانشگاههای دولتی و خصوصی رهبری میشود و خواستار لغو سیستم سهمیهای موجود برای استخدام در مشاغل دولتی است.
این اعتراض با سرکوب شدید نیروهای دولتی روبهرو شده و تاکنون نزدیک به ۲۰۰ کشته به جا گذاشته است. اما چرا؟ چرا دولت برای یک مسئلۀ به ظاهر جزئی این همه اقدام شدید انجام میدهد؟
همه اینها به شدت به تلاشهای دولت در راستای سکولاریزه کردن جامعه مربوط میشود، که تحت تأثیر نفوذهای خارجی هند و اسرائیل قرار دارد.
پس زمینه
سیستم سهمیه ۳۰ درصد از مشاغل دولتی را برای فرزندان و نوههای مبارزان آزادیخواه در جنگ استقلال بنگلادش اختصاص داده است. معترضان این سیستم را ناعادلانه میدانند و خواستار سهمیهای با نرخ عادلانه برای اقلیتها و افراد دارای معلولیت هستند.
این سیاست که در ابتدا برای ارج نهادن به فداکاریهای مبارزان آزادی طرحریزی شده بود، اکنون با اولویت دادن به یک گروه خاص، نابرابری را تداوم میبخشد و انتخابها را بر اساس شایستگی محدود میکند. این موضوع تحرک اجتماعی برای جمعیت گستردهتر را مختل کرده، فرصتهای افرادِ بااستعداد از دیگر زمینهها را محدود میسازد و نمی تواند واقعیت های اجتماعی-اقتصادی فعلی بنگلادش را منعکس کند.
اصلاح این سیستم کهنه برای تضمین عدالت، شمولیت و استفادۀ بهینه از منابع انسانی در توسعه کشور ضروری است. دولت تلاش کرده است تا اعتراضات را سرکوب کند، با تعطیلیِ تمام مؤسسات آموزشی، بهکارگیری بالاترین نهاد دانشجویی علیه معترضان، اعزام پلیس و گارد مرزی و اعلام منع تردد سراسری و «آتش بهسوی هرکسی».
اعتراضات به خشونت کشیده شده است، گزارشهای بسیاری از کشتار، جراحات و بازداشتها مخابره شده که منجر به شمارش رسمی تلفات به حداقل ۱۸۰ نفر و ۲۵۸۰ بازداشت، از جمله بسیاری از دانشآموزان، گردیده است.
با این حال، تا زمان نگارش این مقاله، منابع غیررسمی تخمین میزنند که بیش از هزار دانشآموز بهدست پلیس مخفی و نیروهای نظامی کشته شدهاند.
نخستوزیر شیخه حسینه این کشتارها را با اتهام « شبه نظامی » بودن به این معترضان دانشآموز بیسلاح توجیه کرده است. دولت همچنین خاموشی بیسابقهای بر اینترنت کشور اعمال کرده و بنگلادش را از سایر نقاط جهان جدا کرده است. دانشآموزانی که در حال ضبط شواهد تصویری از کشتار در شبکههای اجتماعی یا گالری تلفن همراه خود هستند، در ایستهای بازرسی در سراسر کشور بازداشت میشوند.
جنبش ضد تبعیض دانشجویان خواستههایی را از دولت مطرح کرده است، از جمله لغو سیستم سهمیۀ موجود، ایجاد سهمیهای به نرخهای عادلانه برای گروههای اقلیتی و افراد دارای معلولیت و تصویب قانونی جدید برای ایجاد سیستم سهمیهای حداکثر ۵٪ از کل مشاغل.
با وجود تلاشهای دولت برای سرکوب اعتراضات، معترضان به خواستههای اصلاحی خود ادامه میدهند که منجر به وضعیتی تنشزا و ناپایدار در کشور شده است. این اعتراضات توجه های بینالمللی را جلب کرده و نگرانیها در مورد نقض حقوق بشر و برخورد دولت با این وضعیت را افزایش داده است.
جنگِ استقلال (1971)
شیخ مجیب در مارس 1971 استقلالِ بنگلادش را اعلام کرد.
منطقهای که امروزه بنگلادش نامیده میشود، تا سال 1947 بخشی از هندِ بریتانیا بود، زمانی که امپراتوری هند بریتانیا بر اساس خطوط دینی تقسیم شد و پاکستان به عنوان سرزمینی جداگانه برای مسلمانان ایجاد گردید. این تقسیم منجر به شکلگیری پاکستان شرقی و غربی شد که با بیش از 1000 مایل از قلمرو هند از هم جدا شدند؛ پاکستان شرقی پرجمعیتترین استان بود اما اغلب توسط نخبگان پاکستانی غربی به حاشیه رانده میشد.
ساکنان پاکستان شرقی احساس میکردند که توسط دولت پاکستان غربی استثمار و حاشیهنشین شدهاند که این امر منجر به درخواستهایی برای استقلال شد. پاکستان غربی به این درخواستها با خشونت پاسخ داد. یکی از نمونهها، عملیات جستجو بود که به واسطه یک عملیات نظامی وحشیانه توسط ارتش پاکستان غربی در تاریخ 25 مارس 1971 در پاکستان شرقی (اکنون بنگلادش) انجام شد.
هدف از عملیاتِ جستجو، سرکوب جنبش ملیگرایی بنگالی و درخواست استقلال بود. این عملیات منجر به کشتارهای وسیع، تجاوز و تخریب شد و دهها هزار نفر کشته و میلیونها نفر بیخانمان شدند. از این رویداد به عنوان یک واقعه تروماتیک در تاریخ بنگلادش یاد می شود. این عملیات جنگ آزادی بنگلادش را شعلهور کرد و منجر به استقلال در 16 دسامبر 1971 شد.
هند، تحت رهبری نخستوزیر ایندیرا گاندی، نقش مهمی در حمایت از شورشیان بنگالی ایفا کرد و آموزشهای نظامی، تسلیحات و پناهگاههای بسیاری را برای آنها فراهم کرد. انگیزۀ هند از این اقدام، تضعیف پاکستان، رقیب دیرینهاش و جلوگیری از گسترش ایدئولوژیِ اسلامی در منطقه بود.
اسرائیل نیز بهطور مخفیانه به هند کمکهای نظامی ارائه داد و توپخانه و مهمات تأمین کرد که در نتیجۀ جنگ تأثیرگذار بود. این حمایت نشاندهندۀ شراکت استراتژیک بزرگتر میان هند و اسرائیل بود که از آن زمان به یک اتحاد قوی تبدیل شده است.
اتحاد جماهیر شوروی همچنین از هند و شورشیان بنگلادشی حمایت کرد و این درگیری را به عنوان یک جنگ نیابتی در برابر رژیم پاکستانی که از سوی ایالات متحده حمایت میشد، دید. در مقابل، ایالات متحده، چین و دیگر قدرتهای غربی از پاکستان حمایت کردند، زیرا از سلطۀ هند در منطقه میترسیدند. نتیجۀ جنگ 1971 موجب تغییر قابل توجهی در توازن جهانیِ قدرت شد و هند را به عنوان یک بازیگر کلیدی در جنوب آسیا معرفی کرد و در عین حال اتحاد ایالات متحده و پاکستان را تضعیف کرد.
میراثِ جنگِ 1971 همچنان بر سیاستهای بنگلادش تأثیر میگذارد، از جمله این تاثیرات، سیستم سهمیهای جنجالیی بود که توسط دولت شیخ مجیبالرحمان برای پاداش به خانوادههای مبارزان آزادی ایجاد شد. این سیستم سهمیهای که 30 درصد از مشاغل دولتی را برای فرزندان و نوههای مبارزان آزادی حفظ میکند، به یک موضوع جنجالی تبدیل شده و معترضان خواستار اصلاح آن هستند.
تلاشهای سکولاریزه کردن دولت
مهاجرتهای ۱۹۴۷ بین هند و پاکستان پس از تقسیم بریتانیا
اصلیترین تلاشهای سکولاریزه (یعنی جداسازی دین از سیاست و مراکز عمومی) در بنگلادش توسط هند و اسرائیل هدایت میشود. برای هر دو کشور، پذیرش هویت پان اسلامی توسط بنگلادشیها با اهداف ژئوپلیتیکی توسعه گرایانه آنها در تضاد است.
برای حفظ کنترل، تلاشهای سکولاریزه کردن با این هدف است که مسلمانان بیشتر به قبیله یا ملت خود وفادار باشند تا به امتِ بزرگِ اسلامی. یک مسلمان فرهنگیِ سکولار که تنها اسماً مسلمان است، تلاشهای سکولاریزه کردن را بهعنوان نجات از “ملاهای عقبمانده” میبیند، بهجای اینکه هدف واقعی استعمار و کنترل را درک کند.
برای هند، یک بنگلادشِ قویاً اسلامی می تواند به طور بالقوه با پاکستان متحد شود و باعث ایجاد یک تهدید نظامی بالقوه از دو طرف شود. برای اسرائیل، ملتهای مسلمان از نظر سیاسی و نظامی که به عنوان یک امت جهانی با هم متحد میشوند، میتوانند به طور بالقوه اهداف گستردهتر آنها برای ایجاد اسرائیل بزرگ را نابود کنند.
برای حفظ تفرقه میان مسلمانان، جنگ ۱۹۷۱ به عنوان ابزاری احساسی استفاده میشود تا همۀ پاکستانیها در ذهن مردمِ عادیِ بنگلادش به عنوان موجوداتی خالصاً شیطانی معرفی شوند. هر کسی که این روایت را به چالش بکشد یا به فکر ایجاد حکومتی اسلامی باشد، به عنوان «راژاکار» یا کسی که به بنگلادشیها خیانت کرده و به نفع پاکستان جانبداری کرده است، خاموش و کشته یا زندانی میشود.
اعتراضات اخیر در مورد سهمیۀ فوقالعادۀ شغلی برای آزادگان جنگ ۱۹۷۱، این روایت را تحت تاثیر قرار داده است. دانشجویان آنلاین، یکدیگر را به عنوان کنایه «راژاکار» خطاب میکنند، که مفهوم اصلی استفاده از آن به عنوان توهین یا تهدید مخالفان را تضعیف میکند.
بدون این ابزار احساسی، مردم عادی بنگلادش هیچ توجهی به لیبرالیسم سکولار نخواهند داشت و به موازین اسلامی پایبند خواهند بود. در حالی که رهبران و اقلیت ثروتمند به واسطۀ سیستم آموزشیِ غربی، سکولار شدهاند، مردم عادی بنگلادش به شدت به دین علاقهمندند و به سمت دین تمایل دارند. در نتیجه، تدابیر سختگیرانهای علیه معترضان دانشجویی به منظور حفظ شکاف بین مسلمانان بنگلادشی و پاکستانی در حال اجراست.
اسرائیلِ بزرگ که در چندین کشور با اکثریت مسلمان قرار دارد.
اسرائیل و هند در برنامۀ مدرنسازی و تخصصیسازی نظامی بنگلادش مشارکت دارند، افسران نظامی اسرائیلی مستقر در پادگانهای بنگلادشی به آموزش و کارشناسی در زمینههایی مانند مبارزه با تروریسم، جمعآوری اطلاعات و عملیات ویژه، میپردازند.
افسران نظامی هند نیز در مراکز فرماندهیِ ارتش بنگلادش مشغول به کار هستند و در برنامههای آموزشی و ظرفیتسازی، بر زمینههایی مانند پیادهنظام، توپخانه و مهندسی متمرکزند. این مشارکت سطح قابل توجهی از نفوذ و همکاری را در امور نظامی بنگلادش فراهم میکند و برخی منابع پیشنهاد میکنند که افسران اسرائیلی و هندی ممکن است حتی در برنامهریزی عملیاتی و فرآیندهای تصمیمگیری دخالت داشته باشند.
علاوه بر این، مشارکت اسرائیل و هند به عنوان تلاشی برای پیشبرد سکولاریسم در بنگلادش نیز دیده میشود، زیرا آنها دکترینِ نظامی سکولار و مدرنی را ترویج میکنند که با نفوذِ گروههای سیاسیِ اسلامگرا مقابله میکند و در عین حال تلاش میکند جامعهای نوین و چندگانه را به تصویر بکشد. این موضوع در مشارکت رو به رشد بنگلادش در مأموریتهای حافظ صلح بینالمللی و تلاشهای آن برای مبارزه با “تروریسم” و “افراطگرایی” مشهود است و با ارزشهای سکولاریسم و دموکراسی ترویجشده توسط اسرائیل، هند، ایالات متحده و ناتو همسو است.
استفاده از نیروی نظامی کشور برای کنار زدن هر نشانهای از اسلامِ سیاسی در کشورهای اکثریتمسلمانِ دیگر نیز مشاهده میشود، از جمله پاکستان، مصر و ترکیه. اینگونه سیاستها به مدت چندین دهه وجود داشتهاند و بهتفصیل در مقالات “پنج حوزه دموکراسی” و “اسلام دموکراتیک مدنی” اندیشکدۀ رسمیِ نظامیِ ایالات متحده، RAND، شرح داده شدهاند.
آموزش نظامی مشترک ارتش هند و بنگلادش.
دولت بنگلادش اصلاحات فراوانی را برای کاهش نفوذ اسلام و ترویج جامعهای سکولار و لیبرال انجام داده است.
یکی از این اصلاحات معرفی «هیأت ملی برنامۀ درسی و کتابهای درسی» (NCTB) است که هدف آن حذف محتوایی است که جهاد، چندهمسری و جداسازی جنسیتی را از کتابهای درسی مدرسه ترویج میکند.
NCTB ادعا میکند که کتابها را بازنگری میکند تا آموزههای تبعیضآمیز نسبت به غیرمسلمانان، زنان و اقلیتها را حذف کند. به جای آن، موضوعات سکولار و پیشرو مانند حقوق بشر، مطالعات جنسیتی و «تفکر انتقادی» را شامل میشود.
علاوه بر این، سازمانهای غیردولتی مانند «برک»، «کِیر» و «اکسفام» نقش مهمی در ترویج سکولاریسم و تلاش برای اصلاح اصول اسلامی ایفا کردهاند. برنامۀ «توانمندسازی و معیشت برای نوجوانان» برک بر آموزش و توانمندسازی اقتصادی دختران نوجوان تمرکز دارد و به چالش کشیدن هنجارهای مردسالارانه و ترویج برابری جنسیتی میپردازد. پروژۀ «کاهش ازدواج کودک» کِیر به جلوگیری از ازدواجهای زودهنگام و ترویج تحصیل دختران کمک میکند و با این پدیده که مبتنی بر شریعت اسلامی توجیه میشود، مقابله میکند. مجموعه کارتون «مینا» از UNICEF نیز ابتکاری دیگر از سوی دولت است که به منظور مقابله با روایتهای افراطی خیالی در میان کودکان طراحی شده است. بسیاری از این تلاشهای هماهنگ همچنین شامل ترویج این پیام است که حضور یک همسر در کنار شوهرش تحقیرآمیز است در حالی که او تشویق میشود تا در محیطهای اداری با مردان دیگر در محیطهای مختلط کار کند. این تلاشها همچنین شامل استفاده از تاکتیکهای ترساندن برای داشتن فرزندان کمتر به منظور جلوگیری از فقر است.
از نظر اسلامی، مسلمانان به شدت تشویق میشوند که به نقشهای جنسیتی ثابت، ازدواجهای زودهنگام و داشتن خانوادههای بزرگ پایبند باشند. ترس از فقر منطقی نیست، زیرا روزی از سوی الله میآید، که این قوانین مقدس را از طریق پیامبران عزیزش برای ما فرستاده است.
تبلیغاتِ فمینیستی، خانوادههای بنگلادش را هدف قرار میدهد.
دولت از تبهکاران مسلح و همچنین نیروهای نظامی برای سرکوب نارضایتیها استفاده کرده است. اتحادیه چاترو، شاخۀ دانشآموزیِ حزب حاکم بنگلادش (حزب توده)، علیه معترضان دانشجویی انواع کشتارها را سازماندهی کرده است.
این گروه به عنوان تبهکاران اجیر شدۀ دولت شناخته میشود تا انواع خشونتها، از جمله تجاوز و قتل، را علیه مخالفان انجام دهند. با این روش، دولت مورد بازخواست قرار نمیگیرد و رسانههای دولتی این خشونتها را به عنوان “درگیریهای دانشجویی” توصیف میکنند(به نوعی به مردم میگویند اینها جنگهای باندی بین دانشجویان بوده و هیچگونه ارتباطی با دولت ندارد).
اما فعالیتهای غیرقانونی و ارتباط آنها با حزب حاکم در این مرحله بهطور علنی شناخته شده است. در سال ۲۰۱۸، دانشجویان علیه ایمنی جادهها اعتراض کردند که منجر به کشتار چندین دانشجو توسط چاترو لیگ و همچنین تجاوز به چندین دانشجوی زن شد.
در جریان سفر نارندرا مودی، نخست وزیر هند به بنگلادش در مارس 2021، گزارش هایی از خشونت علیه معترضان با ادعاهایی مبنی بر دست داشتن اعضای لیگ چاترا در حمله به معترضان منتشر شد. معترضان با اشاره به نارضایتیهای مختلف از جمله اختلافات ارضی و نگرانیها در مورد قانون اصلاح شهروندی هند (CAA) برای ابراز مخالفت با سفر مودی تجمع کرده بودند.
با این حال، این اعتراضات به خشونت کشیده شد و گزارشهایی از کشتار معترضان مسالمتآمیز توسط چاترو لیگ منتشر شد. نخستوزیر شیخه حسینه قدرت خود را از طریق تبهکاران غیررسمی حفظ میکند و این سیستم سهمیهای روشی برای حفظ حمایت آنها از خود است. سیستم سهمیهای، امنیت شغلی را برای هر کسی که خواستههای او را انجام میدهد، تضمین میکند.
گردان اقدام سریع (RAB) یک واحد زبده مبارزه با جنایت و ضد تروریسم پلیس بنگلادش است که وظیفۀ مبارزه با جرم و جنایت و تروریسم در این کشور را بر عهده دارد. با این حال، RAB در بسیاری از قتلهای غیرقانونی دست داشته است که باعث انتقاد گسترده از سوی گروههای حقوق بشری شده است. قتل های غیرقانونی، ناپدید شدن و شکنجه های بسیاری علیه این گروه گزارش شده است. RAB، همراه با تفنگ های ساخت بنگلادش (BDR) در آخرین قتل عام دانشجویان نیز دست داشتند.
گردان اقدام سریع بنگلادش (RAB) از نظر قانونی مجاز است به هر مظنونی که در تیررس است تیراندازی کند.
به طور کلی، به دست آوردن یک موقعیت عالی (یا هر موقعیت) در نیروی پلیس بدون وابستگی به حزب سیاسی حاکم دشوار است. هر افسر پلیسِ بالقوهای که اعضای خانوادهاش عضو حزب مخالف باشد، استخدام نمی شود. این امر از طریق بررسی پیشینۀ کامل در طول فرآیند استخدام تضمین میشود.
پلیس بنگلادش به خانههای مظنونین به اعتراض یورش میبرد و به آنها تیراندازی میکند.
در بنگلادش، علما و فعالان اسلامی با روند نگرانکنندهای از اتهامات کاذب، بازداشتهای خودسرانه و حتی ربایشها مواجه شدهاند، اغلب به دست افراد یا گروههای قدرتمند که انگیزه هایی مانند رقابتهای سیاسی، درگیریهای فرقهای و انتقامجوییهای شخصی دارند.
علمای برجستهای همچون مفتی محمد نورنبی، علامه شفیع، جنید بابونگاری و ابو طه عدنان هدف قرار گرفتهاند. برخی از آنها با بازداشت، آزار و اذیت و تهدید روبرو شدهاند، در حالی که افراد دیگری مانند طاها عدنان ربوده و بعداً آزاد شدهاند. این حوادث نه تنها زندگی افراد مورد نظر را مختل کرده بلکه موجب ایجاد جوی از ترس و عدم اطمینان در جامعه علمی اسلامی شده است.
ابو طه عدنان، محقق اسلامی ربوده و سپس آزاد شد. او علیه حزب حاکم، نفوذ اسرائیل، دموکراسی، فمینیسم و سایر عناصر غیراسلامی در بنگلادش صحبت کرده بود.
در سال ۲۰۱۳، هزاران عضو حزب حفاظت اسلام، بزرگترین گروه مبلّغ دیوبندی در بنگلادش، بهطور مسالمتآمیز علیه عناصر غیر اسلامی موجود در قانون اساسی، حذف آموزشهای اسلامی از برنامههای تحصیلی مدارس و حملات رسانههای ملحد اعتراض کردند.
در پی آن، یک کشتار در تاریکی شب به مدت ۳۶ ساعت علیه آنها صورت گرفت که شمار کشتهها به هزاران نفر رسید. این جانباختگان شامل دانشآموزان اسلامی، علمای اسلامی و امامان مساجد بودند. این اتفاق امروز به عنوان کشتار میدان شاپلا شناخته میشود.
کشتار میدان شاپلا در سال 2013.
بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵، نخستوزیر شیخه حسینه دادگاه بینالمللی جنایات جنگی را تأسیس کرد که اساساً یک دادگاه نمایشی بود تا هر رهبری از حزب سیاسی اپوزیسیون خود، مانند جماعت اسلامی و حزب ملیگرای بنگلادش، را به عنوان “راژاکار” معرفی کرده و در نتیجه بازداشت کند. این شامل افرادی مانند عبدالقدیر ملا، علی احسن مجاهد و دلور حسین سعیدی بود. همه آنها بر اساس اتهامات کاذب و با استفاده از قضات فاسد انتخابشده و به اعدام یا حبس ابد محکوم شدند.
محقق اسلامی، دلوار حسین، تحت اتهامات واهی به عنوان جنایتکار جنگی تحت دادگاه بین المللی جنایات جنگی دستگیر شد. او بعداً در زندان به دلیل ایست قلبی درگذشت.
شهید عبدالقادر ملا، رئیس حرکت اسلامیِ بنگلادش که در هنگام اعدامش لبخند میزد.
عشق مردم به اسلام
مردم بنگال مسلمانانی متدین بودند و به مدت تقریباً هزار سال از اسلام دفاع کردند. میراث اسلامی بنگال هرگز در برنامه درسی مدارس بنگلادش تدریس نشده و به همین دلیل غالباً برای جمعیت متوسط ناشناخته است.
این یک روش رایج است که مردم را به ریشههای پیش از اسلام خود در فرآیند سکولاریزاسیون متصل کنند. نمونهها شامل تأکید بر فرعونها و هرمها در مصر به جای بیان عصر فتوحات اسلامی و دانش اسلامی و عصر طلایی مصر است، در ایران نیز فضای تاریخی جامعه تمایل بسیاری به تاریخ قبل اسلام دارند، کتاب های محتواهای متنوعی از تاریخ پیش از اسلام وجود دارد اما پیرامون ایران پس از اسلام اطلاعی برای عموم در دست نیست.
مثال دیگر میتواند تأکید بر پوشش دامنهای کوتاه زنان در تصاویر سیاه و سفید توسط فمینیستها در ایران و افغانستان باشد (که به طرز احمقانهای به این معنی است که زنان هزاران سال دامنهای کوتاه پوشیدند و سیگار کشیدند و این جزو فرهنگ محلی تبدیل شده بود). این مهم است که مسلمانان به میراث اسلامی محلی خود دوباره متصل شوند و به آن افتخار کنند.
سکه های سال 1200 میلادی در زمان حکومت محمد بختیار خلجی.
تحول بنگلادش به یک کشور با اکثریت اسلامی روندی تدریجی است که قرنها به طول انجامید. در قرن سیزدهم، حاکمان مسلمان از آسیای مرکزی، از جمله محمد بختیار خالجی و سلطنت دهلی، بنگال را فتح کردند و اسلام را به این منطقه معرفی کردند و حکومت مسلمانان را برقرار کردند. حکومت امپراتوری مغول از سال ۱۵۷۶ تا ۱۷۵۷ حضور اسلام را مستحکمتر کرد و فرمانروایان و اداریهای مسلمان مؤسسات، آموزش و فرهنگ اسلامی را ترویج دادند. اسلام همچنین توسط عالمان اسلامی برجستهای مانند شاه جلال در قرن شانزدهم گسترش یافت که هنوز هم به خوبی از یاد آورده میشود.
در دوران استعمار بریتانیا، ملیگراییِ اسلامی به عنوان واکنشی به ملیگرایی بنگالی تحت سلطۀ هندوها شکل گرفت که منجر به تبدیل این منطقه به پاکستان شرقی پس از تقسیم هند در سال ۱۹۴۷ شد. علما و دانشمندان اسلامی معروفی مانند تیتمیر وجود داشتند که در سال ۱۹۳۰ برای رهایی منطقه از شیوههای غیر اسلامی با بریتانیاییها مبارزه کرد.
در سال ۱۹۶۷، سیف الاعظم، خلبان برجسته در جنگ شش روزه با اسرائیل، از پاکستان شرقی (و بعدها بنگلادش) بیشترین تعداد هواپیماهای اسرائیلی را سرنگون کرد، هرچند که از تجهیزات ضعیفتری استفاده میکرد.
سیف الاعظم با وجود داشتن تجهیزات داخلی، بیشترین تعداد هواپیماهای اسرائیلی را در طول جنگ شش روزه 1967 سرنگون کرد. او در سال 2020 درگذشت.
پس از استقلال بنگلادش در سال ۱۹۷۱، تأثیر اسلام ادامه پیدا کرد و دولتهای متوالی ارزشها و قوانین اسلامی را ترویج کردند، به طوری که حدود ۹۰ درصد از جمعیت به عنوان مسلمان شناسایی میشوند. این میراث اسلامی قوی در مساجد متعدد کشور تجلی یافته است که تخمین زده میشود بیش از ۲۰۰،۰۰۰ مسجد در کشور وجود داشته باشد.
نماز عید در مسجد بیت المکرم با بیش از 42000 نمازگزار.
بنگلادش میزبان همایش بیشو، دومین گردهمایی بزرگ مسلمانان در جهان پس از حج است که میلیونها نفر از فدائیان را از سراسر جهان جذب میکند. این رویداد سالانه نمود تعهد کشور به ارزشهای اسلامی و اهمیت آن به عنوان مرکزی برای عمل و فرهنگ اسلامی است.
حتی با داشتن اطلاعاتی اندک از بنگلادش میتوان عشق مردم بنگلادش به اسلام را دانست. در سال ۲۰۰۶، در زمان اعدام صدام حسین در جنگ آمریکا علیه عراق، هزاران بنگلادشی به خیابانها آمدند تا اعتراض کنند. صدام حسین یک حاکم سکولار بود و شریعت را در عراق اجرا نمیکرد. با این حال، صرف داشتن یک اسم اسلامی برای مردم بنگلادش کافی بود تا حمایت خود را به شکل گسترده نشان دهند.
مردم بنگلادش به هیچوجه تحمل آزار مسلمانان در هر نقطه از جهان را ندارند. این جوهرۀ ولاء و براء و دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا است.
در سالهای اخیر، جوانان در اشکال مختلف در دعوت اسلامی فعال بودهاند.
در سال ۲۰۲۱، دولت بنگلادش با تأمین مالی، میلیونها دلار از جرج سوروس از طریق بنیاد جامعۀ باز (OSF)، برنامهریزی کرد تا حقوق LGBT+ و مطالعات جنسیتی به عنوان بخشی از برنامههای درسی عمومی در دانشگاه BRAC گنجانده شود.
استاد آصف مهتاب اوتشا به شدت با این تغییر غیر اسلامی مخالفت کرد که منجر به اخراج او از موقعیت دانشگاهیاش شد. پس از انتشار این خبر، میلیونها معترض در سراسر کشور خواستار حذف LGBTQ+ از برنامه درسی مدارس شدند.
زیر فشار، دولت در نهایت این تغییر را لغو کرد و اعلام کرد که نمیخواهد احساسات مذهبی مردم را جریحهدار کند.
در سال ۲۰۲۲، هزاران نفر علیه سیاستمدار هندی، نپور شارما، به خاطر توهین به پیامبر ﷺ اعتراض کردند. در سال ۲۰۲۴، تحریمهای گستردهای علیه کالاهای هندی و اسرائیلی در بنگلادش به راه افتاد.
بنگلادشیها بهطور کلی به عنوان افرادی دل رحم شناخته میشوند که قبل از دعا گریه میکنند و اهل آزار دیگران نیستند. با این حال، زمانی که اسلام تحت حمله قرار میگیرد، برای حقیقت در برابر هر گونه مخالفت میایستند. قلبشان برای مسلمانان کشورهای دیگر مانند هند و فلسطین میسوزد. تعداد کمی از افراد مشهور رسانههای آنلاین و دولتی نماینده قشر متوسط جامعه بنگلادش هستند. عمده مردم “عقده گورا” (عقده حقارت نسبت به میراث خود با نگاه کردن به میراث غرب) ندارند که از هویت اسلامی واقعی و هدف خود در زندگی دوری کنند.
نظافتچیان بنگلادشی در اطراف کعبه.
درسهایی از سیرت
در جنگ خندق، قبایل اوس و خزرج که متحدان پیامبر محمد ﷺ بودند، شروع به خواندن شعرهایی کردند که به تضادها و رقابتهای گذشته آنها میپرداخت. این تبادل شعرهای متقابل و توهینآمیز تقریباً به خشونت فیزیکی کشیده شد. پیامبر ﷺ مداخله کرد و گفت: “جاهلیت زیر پای من است!” یا “جاهلیت از بین رفته و من آن را زیر پا له کردهام!”
این واقعه با وجود این که هر دو قبیله در جنگهای مختلف، اعضای خانوادگی خود را از دست داده بودند، اتفاق افتاد و پیامبر ﷺ همچنان آنها را به کنار گذاشتن ناراحتیهای گذشته و پذیرش یکدیگر به عنوان برادران در اسلام ترغیب کرد. اقدامهای پیامبر ﷺ در این واقعه نشاندهندۀ تنفر شدید او از قبیلهگرایی و تعهد او به ریشهکن کردن آن در میان پیروانش است. او بر وحدت مسلمانان تأکید کرد و به آنها یادآوری کرد که هویت مشترکشان به عنوان مسلمانان بسیار مهمتر از وابستگیهای قبیلهای آنهاست. با این کار، او آموخت که اسلامی بودن فراتر از هویتهای قبیلهای، قومی یا ملی است و وفاداری اصلی ما باید به خدا و امت مسلمانان باشد.
علاوه بر این، پیامبر محمد ﷺ بخشش و فراموش کردن اختلافات گذشته را تشویق میکرد و به حرکت به جلو به عنوان یک جامعه متحد تأکید داشت. او یادآوری کرد که مسلمانان همگی برابر و متحد در ایمان خود هستند و نباید اجازه دهند که اختلافات گذشته یا وفاداریهای قبیلهای آنها را تقسیم کند. این واقعه به عنوان یادآوریِ قوی برای مسلمانان از اهمیت کنار گذاشتن قبیلهگرایی و پذیرش هویت مشترک آنها به عنوان مسلمانان عمل میکند.
بنگلادشیها از طریق اقدامهای مختلف خود، عشق خود به امت بزرگتر را بر تقسیمات قبیلهای ناچیز، که توسط نیروهای خارجی غیر محترم ایجاد شده، نشان میدهند. هویت یک مسلمان و وفاداری به خدا بسیار بالاتر از هر هویت یا اولویت دیگری است. اقدامهای اخیر دولت علیه معترضان دانشجویی تنها نشاندهنده ناامیدی آنها برای جلوگیری از دیدن حقایق و پیوستن به امت بزرگتر است.
نظرات کاربران